آقا کوروشآقا کوروش، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

آقا کوروش بزرگ مرد کوچک ما

دایی علی

1393/5/15 13:22
نویسنده : بهرامی
380 بازدید
اشتراک گذاری

مدتی کامپیوتر خونه خراب شده بود من نتونستم تو این مدت مطلبی بنویسم بابایی وقت نمیکرد درست کنه بالاخره تصمیم گرفتم یه شب بابایی تنها بذارم تا بتونه کامپیوتر ردیف کنه دوتایی رفتیم خونه دایی علی اولش همه چی خوب بود تا اینکه شب شد بیقراریهات شروع شد تو بغل هیچکس نمیرفتی لثهات خیلی درد میکرد همش اشک میرختی کلی مامانی خسته شد بود تا اینکه ساعت 2:30 نصف شب خوابیدی اما مامانی تا صبح بالا سرت بیدار بود تا اینکه ساعت 7 صبح با ناله کنان بیدار شدی الهی مادر فدات شه تب شدیدی کردی سریع بهت استانیوفن دادم اما تبت نیومد پایین کلی پاشوره دادم اما بیفایده بود یک ساعتی طول کشید بالاخره دوباره خوابیدی تا ساعت 9:30 باز دوباره تکرار تب نمیدونم شاید احساس غریبی میکردی برات پریا و بردیا گذاشتم اما آروم نمیشدی واقعا نمیدونستم  چی کار کنم به بابایی نگفتم چون نگران میشد بالاخره تا غروب یه جوری سر کردم تا بابایی بیاد تا مارو ببره تهران آخه خونه دایی علی بومهن تا اومدی خونه بابایی کلی بازی کردی و خندیدی اکثر موقع ها تو مهمونیا بیقرار میشی نمیدونم چرا این از خونه دایی علی


پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)