واکسن دو ماهگی
با سلام
قبل از بدنیا اومدنت من وبابایی کلی تحقیق کردیم در مورد همه چیز علی الخصوص واکسن زدن تو کوچولو نازنین و همین طور از تجربیات دیگران هم بهره بردیم بالاخره روز موعود رسید باید 2 فروردین واکسن دوماهگی میزدیم اما به خاطر تعطیلات عید 5 فروردین شد
منو وبابایی ساعت 7:30 بیدارشدیم تا آماده بشیم بهت شیر بدیم نیم ساعتی طول کشید بابا جون که رفته بود مسافرت متاسفانه زنگ زدیم آژانس با کمی معطلی اومد خوشبختانه به خاطر تعطیلات مرکز بهداشت خیلی خلوت بود وما اولین نفر بودیم اول رفتیم قد و وزن و دور سرت اندازه بگیریم من همیشه هیجان داشتم که چقدر تپل شدی مامانی بالاخره با وزن 5750 گرم قد 60 و دور سر 38 رفتیم به سوی اتاق واکسن
چون من دلم نمیومد از طرفی پاهای خیلی قوی داشتی به بابا گفتم که تو رو بگیره اون پاهای نازنینت تکوم نخوره و کمتر دردت بیاد وای خیلی وحشتناک بود سوزنی که تو پاهات کردن خیلی بزرگ بود یهو جیغ کشیدی تا حالا اینطور صداتو نشنیده بودم اما از طرفی انقدر قوی بودی که سریع از اتاق اومدیم بیرون با یه خورده شیر خوردن تو بغل من اومدن ساکت شدی عزیز دلم اخ اخ دلت بغل مامانی رو میخواست وروجک مامان